جدول جو
جدول جو

معنی گل عباسی - جستجوی لغت در جدول جو

گل عباسی(گُ لِ عَبْ با)
این گل به نام لاله عباسی نیز معروف است:
میشود از سایۀ چترش به از عباس شاه
چون گل عباسیی را زینت افسر کند.
ملاطغرا (از آنندراج).
رجوع به لاله عباسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ فَ رَ)
دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 5هزارگزی شمال ورامین و 4هزارگزی شمال راه آهن و راه شوسۀ ورامین به تهران. هوای آن معتدل و دارای 311 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی کاری است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَبْ با)
ابن محمد. مشهور به ابن محیا عباسی و ملقب به عمادالدین. نسب شناس بود و در حدود سال 750 هجری قمری درگذشت. او راست: نزهه ذوی العقول فی نسب آل الرسول. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 207 و 639 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 720)
ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی. مشهور به ابن عصار و مکنی به ابوالحسن. لغوی و نحوی بود (508- 576 هجری قمری). او را تألیفاتی است. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 283 والوافی صفدی ج 12 ص 96)
ابن سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس هاشمی عباسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی (ابن سلیمان بن علی...) شود
لغت نامه دهخدا
(گِ لِ قِ رِ)
گلی است که از جزیره قبرس که یکی از جزایر یونان است آورند وآن سرخ میباشد و چون بر دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بشکنند درون آن رگهای زرد باشد و آن قائم مقام گل مختوم است و بعربی طین قبرسی گویند. (برهان) (آنندراج) : بگیرند گل مختوم پنج درم، گل قبرسی پانزده درم، گل ارمنی ده درم، گل ارمنی مغسول دو درم... گل پارسی سه درم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی از بلوکات عباسی ناحیه مضافات شش فرسخی مغرب عباسی است. (فارسنامۀ ناصری ص 226)
لغت نامه دهخدا
(گُبُ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری پاوه و هفت هزارگزی باختری قلعه جوانرود. هوای آن سرد و دارای 102 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نام طائفه ای است از ایلات کردایران که تقریباً 500 خانوار میشود و در کیله کرو، گتل، مره در، حنجره، ابراهیم آباد، کرسی عمر و رزینه سکونت دارند. در عهد شاه طهماسب به کردستان آمده و اغلب شهرنشین شده اند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 62)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
بازی کردن با گل. عمل گل باز. رجوع به گل باز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گل عبایی
تصویر گل عبایی
گل تالاری از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل بازی
تصویر گل بازی
بازی کردن با گل، پرورش گلهای نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
راه شاه عباسی، جاده ی شاه عباسی، جاده ی سنگ فرشی که شاه
فرهنگ گویش مازندرانی